Dapatkan akses ke terabyte porno di Telegram »

شب عید تو پمپ بنزین یه دختر ۸,۹ ساله واستاده بود کنار باباش که | Iran Proxy|پروکسی

شب عید تو پمپ بنزین یه دختر ۸,۹ ساله واستاده بود کنار باباش که کارگر پمپ بنزین، بود خیلی زبر و زرنگ بود.
کارت بنزین خواستم اومد خودش زد رمزشم زد نازل رو داد دست من.
گفتم داری کارآموزی میکنی؟
گفت نخیر من پرنسس بابامم
بابام مریضه دارم کمکش میکنم!
اصلا حالم عوض شد..
باباش جوون بود ماسک زده بود انگار جون نداشت سرپا واسته.
بنزین زدم شد ۱۱۰ تومن دختر بچه کارتمو گرفت که بکشه عمدا با صدای بلند گفتم اینقد ( نمیخوام مبلغشو بگم) بکش بقیش عیدی خودت که اومدی کمک بابات.
ماشین عقبی صدامو شنید اونم اومد دوتا تراول بهش عیدی داد و با صدای بلند گفت
تو از خیلیا مردتری شازده خانم.
همینجوری یهو ده، دوازده نفر اومدن عیدی های خوب بهش دادن.
خیلی حس خوبی داشتم.

شهروند ساده

پروکسی|پروکسی|پروکسی|پروکسی
پروکسی|پروکسی|پروکسی|پروکسی
پروکسی|پروکسی|پروکسی|پروکسی

Join
@IRAN_PROXi